زندگی ما انسانها به قدری پیچیده شده است که ما خیلی از چیز ها را فراموش می کنیم مثلاٌ فراموش می کنیم که این زندگی روزی و شاید به همین زودی بر اثر یک حادثه که هر روز برای تعداد زیادی از افراد جامعه اتفاق می افتد، برای ما رخ دهد و عمر ما به پایان رسد. به راستی، هیچ یک از ما نمی داند که آن حادثه کی اتفاق خواهد افتاد و لحظه مرگ اش چه زمانی است ولی می توانیم تا آن زمان خیلی کارها که کوچک به نظر می رسند و بی هزینه هم هستند، انجام دهیم. اکثر ما فقط هنگامی که از کسی عصبانی هستیم و عقلمان از فرط عصبانیت خوب کار نمی کند، احساسمان را به طور شفاف به طرف مقابلمان، با لحنی پر از هیجان و چشمانی پر از خشم منتقل می کنیم. اما یادمان می رود که می توانیم در زمانی مناسب، به کسانی که دوستشان داریم و به آنها توجه داریم با چشم و زبانی گویا، بگوییم که به آنها علاقه داریم و برایمان مهم و با ارزش اند، « قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد». البته مقدار اندک این کار نیز می تواند مهم و موثر باشد. ضمن انکه روش های آن نیز متفاوت است. این روزها تکنولوژی ها این تنوع را گسترش داده اند. یک تلفن ساده و کوتاه برای احوال پرسی یا یک پیامک یا در ارتباطات چهره به چهره، نوع نگاه کردن و استفاده از زبان تن مانند فاصله، حرکات سر، حالات چهره، اشارات و حالات چشم و استفاده از تکنیک هایی که به گفتار جنبه عاطفی بیشتری می دهند و... همه و همه می توانند مفید باشند.
بیاد داشته باشیم که در روابط اجتماعی خود، چیزی را درو خواهیم کرد که قبلا کاشته ایم.