شبکه

ارتباطات مجازی نورالدین رضوی زاده snrazavizadeh@yahoo.com

شبکه

ارتباطات مجازی نورالدین رضوی زاده snrazavizadeh@yahoo.com

به بهانه فوت استاد دکتر کاظم معتمد نژاد

1)بعضی معتقدند که بسیاری از ما، مرده پرستیم. یعنی بعد از مرگ انسانها، آنها را تکریم می کنیم و بیشتر از کرامت و بزرگی شان حرف می زنیم اما وقتی زنده هستند کمتر اینگونه است. البته شاید در مورد برخی افراد این مساله بیشتر ملموس باشد. برخی دیگر معتقدند که تکریم انسانها در برابرشان نوعی تملق و چاپلوسی است و پسندیده نیست و باید از آن اجتناب کرد.
 اما قدردانی، کیش و رویه انسان های فهیم است. اگر نباشد ناسپاسی است و اگر زیاد شود چاپلوسی است.پس می توان گفت، قدردانی و چاپلوسی دو سر یک طیف هستند و البته همواره می باید اعتدال و میانه روی را مراعات کرد.
 بر این اساس عزیز از دست رفته جامعه ارتباطات را ارج نهاده و متذکر می شوم که قدر دان عزیزان از خود گذشته و اخلاقگرای خود باشیم زیرا مشخص نیست تا چه زمان جامعه از وجود آنها بهره مند خواهد بود.
2) زندگی عرصه ی تغییر و تحول است از گونه ای به گونه ی دیگر  شدن. این  دگرگونی ها را هم می توان "تولد دوباره" و هم از نگاهی وارونه "مرگ هایی متناوب" نامید. مرگ نفس دون پایه و سپس تولد روحی متکاملتر. 
تولد دوباره یعنی آنجا که در مسیر زندگی هر روز بزرگ و بزرگتر می شویم و در واقع مسیر تکامل را طی می کنیم. در اندک مراحلی، این تکامل با تکامل فیزیکی مقارن و همزمان است یعنی با بزرگ تر شدن جسم، روح و عقل ما نیز بزرگ تر می شود مانند بزرگ تر شدن از خردسالی به جوانی و  سپس به بزرگسالی و کهنسالی. در این مسیر فکر و عقل نیز تا حدودی بارور می گردد. البته تا حدودی!
 بعد از بزرگ شدن تقویمی ، بزرگ تر شدن نیازمند ممارست، جهد و تلاش در خویشتن داری، نیکی کردن و ظلم نکردن و اخلاق مدار بودن در زندگی است. به جهت سخت بودن این مرحله ، هر کسی را توان طی این مسیر یعنی تکامل و بلوغ عقلی و اخلاقی نیست. دکتر معتمد نژاد از معدود کسانی بود که فقط با تقویم بزرگ نشد. او از درون بزرگ شد و به دل همه نفوذ کرد. مولوی در این خصوص می گوید:
از جمادی مردم و نامی شدم    و زنما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم    پس چه ترسم کی زمردن کم شدم؟

جمله دیگر بمیرم از بشر    تا برآرم از ملایک پرّ و سر

وز ملک هم بایدم جستن ز جو     کل شیء هالک الا وجهه

بار دیگر از ملک قربان شوم   آنچه اندر وهم ناید آن شوم

پس عدم گردم عدم چون ارغنون    گویدم که: انا الیه راجعون