بالاخره پس از چند بار تماس با «دُر محمد » 26 ساله، کارگر افغانی شهرداری که اتفاقاً مسئول نظافت راه پله های آپارتمان ما نیز هست موفق شدم یک روز را برای کمک در خانه تکانی آخر سال نوبت بگیرم، نوبتی به مثابه یک پزشک متخصص! البته آخر سال و دَمِ عید پیدا کردن کارگر خوب بسیار سخت است. همسر و دو فرزند او (میلاد و عباد) در منطقه ای در شمال افغانستان در ناحیه ای سر سبز زندگی می کنند از تهران تا آنجا سه روز راه است که البته با «اتوبوسهای ولوو» چندان هم سخت نیست. اتفاقاً هنگام کار در خانه ما نیز همسرش از افغانستان با سیم کارت همراه اول او که در گوشی نوکیای 175 هزار تومانی اش کار گذاشته شده بود،تماس گرفت. این خط و گوشی برای او مانند یک مغازه درآمد زاست و تنها مشکل او مسکن است که کار برای پیمانکار شهرداری برای او خوابگاهی نیز فراهم ساخته است.کار او برای شهرداری از نیمه شب تا 6 صبح طول می کشد و پس از آن نیز دُر محمد به نظافت منازل می پردازد. درآمد اصلی آو نیز از همین کارها تامین می شود زیرا پیمانکار شهرداری بیش از 330 هزار تومان در ماه نمی دهد. البته پیمانکار زرنگ است و همیشه چند بیمه بدون نام دارد تا اگر برای کارگری مشکلی پیش آمد استفاده نماید. همین ماه قبل بود که ماشینی به یک کارگر زد و فرار کرد و دکترها مجبور شدند پای او را قطع کنند. دُر محمد اغلب اوقات شش ماه در ایران کار می کند و شش ماه در افغانستان زندگی.پولهای خود را نیز توسط افراد مطمئن برای پدر خود می فرستد. ریرا هنگام عبور قاچاقی از مرز راهزنان همه چیز را از آنان خواهند گرفت. دُرمحمد از حال و هوای افغانستان هم صحبتهایی کرد.«ما اهل تسنن هستیم. عید ما قربان است و رمضان. لباسهای نو را رمضان می خریم(اگر پول داشته باشیم) و در رمضان آمد و شد به خانه های اقوام زیاد است» «افغانستان برای زندگی خوب است اما کار پیدا نمی شود. ماشینهای خیلی خوب با قیمتهای پایین تر از ایران هست اما خیلی ها نمی توانند بخرند. همین ماشین پرادو که شما اینجا 70 میلیون برایش پول می دهید آنجا 10 تا 12 میلیون است. خانه های کابل هم اکثراً ویلایی هستند.» دُر محمد از قیمت 2 میلیون تومانی پراید! هم گفت که البته من باور نکردم!!!! پدر او شالی کاری و برنج فروشی دارد. ظاهراً یک سال هم خشخشاش کاشتند اما برداشت نکردند. چون مشتری نداشت و اصلاً به دلیل قیمت پایین آن سال برداشت آن به صرفه نبود. حالا بعد از 7 سال اقامت و آمد و شد در خانه های پایتخت ایران،آدم با تجربه ای شده بود. وقتی ساعت 5 بعد از ظهر را نشان داد که کار دُر محمد تمام شده بود مزدش را گرفت و رفت. هنوز ساعتی از استراحت ما نگذشته بود که باران تندی شروع شد و شیشه های تمیز شده پنجره ما مثل دیروز شد.
مسافر تاکسی آهسته روی شونهی راننده زد چون میخواست ازش یه سوال بپرسه… راننده فریاد کشید، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمیدونستم که یه ضربهی کوچولو اینقدر تو رو میترسونه" راننده جواب داد: "البته تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه رانندهی تاکسی دارم کار میکنم… آخه من 25 سال رانندهی ماشین جنازه کش بودم…!"
مجله فوربس که هرساله لیست پولدارترین افراد دنیا منتشر می کند، امسال در یک اقدام جالب، با معادل سازی ارزش دارایی افراد در مقاطع زمانی مختلف تا کنون، برای اولین بار لیستی را منتشر کرده است که در آن 200 نفر که در طول تاریخ بیشترین ثروت را داشته اند معرفی شده اند.
مراسم اهدای برگزیدگان جشنواره فیلم پلیس با وقایعی که در حاشیه و متن آن اتفاق افتاد به یک مراسم جالب سینمایی تبدیل شد.شگفتیهای این مراسم از ابتدای آن مشخص بود. همه حضار در ورود به سالن تالار وحدت محل برگزاری این مراسم چند نفر را با سر و روی کاملا سفید در حال اجرای پرفورمنس میدیدند و حضور این افراد علاوه بر عجیب بودن باعث خنده شرکتکنندگان در این مراسم نیز میشد.در این مراسم، علیرضا خمسه چهره برجسته سینما، اشارهای به سخنرانی چند روز پیش علیرضا سجادپور و مقایسه این جشنواره با لیگ برتر فوتبال کرد و گفت: متاسفانه سینما برنامه 90 ندارد و داورانش هم با دور آهسته داوری نمیکنند بلکه با دور تند این کار را انجام میدهند. در سینما مثل فوتبال عزیزی هم نداریم که عدهای را کتک بزند البته دایی هم نداریم اما دایههای دلسوزتر از مادر بسیار داریم.تقریبا تمام برندگان این برنامه در سخنان خود از پلیس تشکر میکردند اما نکته جالب درمیان تمام حرفهای آنها لزوم پرداختن بیشتر به مشکلات و آسیبهای اجتماعی بود و مشکلاتی که در پرداختن به این آسیبهای اجتماعی برای فیلمسازان پیش آمده است به شکلی که یکی از فیلمسازان برنده جایزه گفت: فیلم من توقیف شد و باعث شد به مدت دو ماه مشکلات زیادی برایم پدید بیاید. به همین خاطر قول میدهم که دیگر هرگز در مورد آسیبهای اجتماعی فیلم نسازم و فیلم بعدیام را در مورد کرمهای خاکی خواهم ساخت.«کیومرث پوراحمد» نیز وقتی به روی صحنه رفت، گفت: بعضی رفتارها در تمام جاهای دنیا به عنوان آسیب اجتماعی شناخته میشود اما بسیاری از رفتارها فقط در ایران به عنوان آسیب اجتماعی شناخته میشود، امیدوارم به روزی برسیم که این رفتارها در کشورمان نیز آسیب اجتماعی نباشد. کامل
می گفتند از مزایای کامپیوتر آن است که در وقت و زمان و هزینه ها صرفه جویی می شود. اما نشد. میگوئید نه! کافی است در هر جا که کار می کنید دقت کنید تا ببینید برای یک نامه معمولی چند بار پرینت می گیرند تا بالاخره بتوانند نامه کاملی تهیه کنند. این هم پیشرفت در عصر فضای مجازی به قولی «پی پر لس». دیروز خواستم با استفاده از شناسنامه چکی را نقد کنم گفتند شناسنامه معتبر نیست باید حتماً کارت ملی ارائه دهید! امروز خواستم در بانک رفاه حسابی باز کنم تا دانشگاهی برایم حق التدریس ( لطفاً خودتان فارسیش کنید) واریز کند. گفتند این مدارک را می خواهیم: کپی شناسنامه و کارت ملی به همراه اصل هر دو و 10 هزار تومان پول. «پیدا کنید هندوانه فروش را؟» نمی دانم این کارت ملی چیست که آورده اند آویزان شناسنامه ها کرده اند. برای دریافت چک کارت ملی اعتبار دارد اما برای افتتاح حساب اعتبار ندارد بلکه باید همراه شناسنامه باشد.
از امروز لینک جدیدی به «شبکه» اضافه شد. درگاه ملی آمار همان سایت مرکز آمار است که اطلاعات سرشماریهای کشور در آن ارائه می شود. این سایت مورد استفاده بسیاری از پژوهشگران است و همواره می توان بر اساس داده های ارائه شده در آن چشم اندازی از اوضاع کشور در همه زمینه ها بدست آورد. شما به عنوان پژوهشگر یا روزنامه نگار چقدر از داده های سرشماریها استفاده می کنید؟
مدتی است که درگیر انجام یک طرح تحقیقاتی در مورد شیلات هستم. هفته پیش برای برخی پیش آزمونها به اتفاق سایر مجریان طرح، سفری به مازندران داشتم. سفر بسیار جالبی بود. مسئول بخش صید ماهیان خاویاری از هجوم بی امان قاچاقچیان به ماهیان خاویاری صحبت می کرد. یکی از نکات جالبی که او اشاره کرد این بود که ماهیان خاویاری برای استحصال خاویار می باید به سن 15 سالگی برسند اما قاجاقچیان برای فروش گوشت این ماهیان آنها را تا قبل از 5 سالگی صید می کنند. همین مساله سبب شده تا استحصال خاویار که در سال 1370 حدود 300 تن بود در سال اخیر به حدود 7 تن برسد.
قبل از هر چیز، از همه دوستان به خاطر غیبت نسبتاً طولانی ام عذر می خواهم. امیدوارم از این پس چنین غفلتی پیش نیاید. در این یادداشت می خواستم به کار خوب مرکز تحقیقات رسانه ها در انتشار نسخه های دیجیتال برخی کتابها اشاره کنم. دانشجویان کلاس ارتباطات و توسعه (کارشناسی ارشد) می توانند از نسخه دیجیتال کتابهای گذر از نوگرایی و جریان بین المللی اطلاعات و ارتباطات فراملی و جهان سوم اسفاده کنند. برای اطلاع و استفاده از دیگر کتابهای مرکز می توانید به اخبار انتشارات سایت مرکز تحقیقات رسانه ها مراجعه کنید.
بررسی پراکندگی سینماهای فعال کشور بر اساس سالنامه آماری سال 1385 نشان می دهد، از 228 سینمای فعال در کشور، 74 درصد سینماها در 8 استان فعالیت دارند. ترتیب این 8 استان به این شرح می باشد: 1.تهران(85سینما) 2.خراسان رضوی(16سینما) 3.خوزستان (13 سینما) 4.مازندران، فارس و اصفهان (هر کدام 12سینما) 5.آذربایجان شرقی(10 سینما) 6. گیلان(8 سینما). استان تهران به تنهایی دارای 37 درصد سینماهای کشور می باشد. همچنین قابل ذکر است که در هر یک از استانهای خراسان شمالی، چهارمحال و بختیاری و استان ایلام فقط یک سینما فعال است و استانهای بوشهر و سیستان و بلوچستان فاقد سالن سینما می باشند.